این وبلاگ خاطرات یک دانشجوی پزشکیه



دقیقا در مرکزی ترین قسمت اورژانس حشمت،یه آقایی نشسته ،از راه دور اومدهخیلیی دورسرش کلاه محلی گذاشته. داره اطرافو نگاه میکنه ،باذوق نگاه میکنه هاادما رو پرستارا رو. ماهاروبقیه مریضا رو. ،حس میکنم همین که محیطش عوض شده و غرق شده تو این همه شلوغی و داره این همه ادم رنگ و وارنگ میبینه واسش قشنگهکیف میکنه از دیدن این همه ادم جوروا جور و رنگا وارنگ. حظ میبره از این شلوغیوسط این بل بشو ،وسط این همه داد و بیداد ذوق مرگی تو چشاش و واقعا باورم نمیشه .چنان کنجکاو نگاه میکنه که من برق چشاشو از این فاصله میبینم.کاش مام میتونستیم یه مدت بریم یه راه دوووررربعدش ذوق مرگی این جور تو چشامون ستاره میشد نویسنده:ندا تیزروقلب


سبکی بی‌وسوسه بودن است، بی‌رؤیایی. رؤیا داشتن دلیل سنگینیِ ما است. رؤیا لنگری است برای آنکه ذهن و زندگی‌مان در رودبار لحظه‌های شتابنده غرق نشود. ریسمانی که به آن وسیله خودمان را به زمینِ واقعیت وصل کنیم و سبکیِ ستوه‌آورِ هستی‌مان را تاب بیاوریم، تا هستیِ ما فقط سیل سرگیجه‌آوری از اتفاقاتِ بدون پس‌ماند و یک سطحِ سیال و غیرقابل ست نباشد. سبکی سفر است و رویا مسکنِ ما است، خانه‌ی ما     نویسنده:ندا تیزرو


اخیرا داشتم رمان گندم مودب پور و میخوندم (نخندین من هنوز teenagerام)،با وجود این که تا الان از بین چند تا رمانی که ازش خوندم یاسمین هم چنان صدر نشینه ولی رمان گندم قشنگیه اهنگ بوی گندم و برام هزار برابر کردهزار برابر

بوی گندم مال من هرچی که دارم مال تو یه وجب خاک مال من هرچی می‌کارم مال تو♫♫♫
♫♫♫اهل طاعونی این قبیله مشرقی‌ام تویی این مسافر شیشه‌ای شهر فرنگ♫♫♫
پوستم از جنس شبه پوست تو از مخمل سرخ، رختم از تاوله تن‌پوش تو از پوست پلنگ
♫♫♫بوی گندم مال من هرچی که دارم مال تو یه وجب خاک مال من هرچی می‌کارم مال تو
♫♫♫تو به فکر جنگل آهن و آسمون خراش من به فکر یه اتاق اندازه تو واسه خوا

ب♫♫♫
تن من خاک منه ساقه گندم تن تو تن ما تشنه‌ترین تشنه یک قطره‌ی آب
بوی گندم مال من هرچی که دارم مال تو یه وجب خاک مال من هرچی می‌کارم مال تو♫♫♫
شهر تو شهر فرنگ آدماش ترمه قبا شهر من شهر دعا همه گنبداش طلا♫♫♫
تن تو مثل تبر تن من ریشه سخت طپش عکس یه قلب مونده اما رو درخت
♫♫♫بوی گندم مال من هرچی که دارم مال تو یه وجب خاک مال من هرچی می‌کارم مال تو
نباید مرثیه‌گو باشم واسه خاک تنم تو آخه مسافری خون رگ اینجا منم
تن من دوست نداره زخمی دست تو بشه حالا با هرکی که هست هرکی که نیست داد می‌زنم♫♫♫
♫♫♫بوی گندم مال من هرچی که دارم مال من یه وجب خاک مال من هرچی می‌کارم مال من
گندم


از جان کوءیرا شروع کنیمجان کوءیرایی که احتمال نداره ترمک پزشکی باشی و هوس خریدش به سرت نزنهجان کوییرایی که وقتی  یه ترمک میخره زمین و زمان رو سرش هوار میشن که اقا نکن نخر،ما خریدیم پشیمون شدیمحتی شمایی که داری این متنو میخونی طمءنم اگه یه روز هوس ورود به دانشکده پزشکی به سرت بزنه با یاد و نام این‌کتاب شروع میکنیو بعد با سیل حجیم نطرات سال بالایی ها موجه میشی که ای ترمک حرف گوش نکن،امان از دست تو تو ام باد به عبغب میندازی که من فرق دارم دوستانمیخوام کولاک کنمراستشو بخواین الان که دارم به گذشته فکر میکنم حتی اگه قرار باشه صد بار دیگه ترمک میشم صد بار دیگه میخرمشهرچند هیچ وقت به هدفی که موقع خریدش تو ذهنم میگذشت نرسیدم ،ولی بازم میگم حس قشنگ داشتنش میرزید به یه تجربه ناب ترم اولیجان ک


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها